پاسخ به "جمعى از کارگران ايران خودرو"

اين سنت کمونيسم طبقه کارگر نيست!
سياوش دانشور

در رابطه با چگونگى درج و بازتکثير اخبار حزب در مورد مجتمع صنعتى ايران خودرو٬ دوستان "جمعى از کارگران ايران خودرو" يادداشتى براى ما ارسال کرده اند. دراين يادداشت همينطور اين دوستان نظرشان را در مورد اينکه چگونه بهتر است ما کار کنيم و مسائل ديگر عنوان کرده اند و در پايان خواستار نظر ما شده اند.

ما از ديالوگ صميمانه و صريح و سياسى بين فعالين جنبش کارگرى و کارگران کمونيست و سوسياليست و پيشرو نه فقط استقبال ميکنيم٬ بلکه آن را يک ضرورت عاجل ميدانيم. اين يادداشت تلاش ميکند نشان دهد که ديدگاه مندرج در نامه اين دوستان و روشهائى که پيشنهاد ميکند٬ سنت کمونيسم طبقه کارگر نيست و مجموعا کمکى به اتحاد طبقه کارگر نميکند. 

ابتدا يادداشت دوستان "جمعى از کارگران ايران خودرو" را ميخوانيم؛

"سلام نسرين جان
از ارسال مطالب تان بي نهايت متشكريم
ما از آنها در وبلاگ و تكثير آن ميان كارگران تلاش مي كنيم
اما يك نقطه مهم
ما اين اخبار و نظريات شمارا بدون نام در وبلاگك گذاشتيم با توجه به مشكلاتي كه در مورد بر چسب زدنها و حساسيت بچه ها وجود دارد مجبور به اين كار شديم به نظر ما شما بايد يكرويه بهتر براي تلاش در اطلاع رساني بين كارگران انجام بدهيد و آن اين است كه يك شاخه كارگري ايجاد كرده و اخبار ساده به اطلاع كارگران برسانيد
مي دايد مشكلاتي وجود دارد كه با شعار  شما همخواني ندارد
دوست عزيز شايد بر ما خورده بگيريد ولي تلاش و تجربه ما نشان داده است كه بايد با زبان خود كارگران  با كارگران حرف زد دوست عزيز چرا اين دوستان كه اخبار براي شما ارسال مي كنند تلاش نمي كنند كه به ما نزديك شوند چرا يك آدرس اينترنتي اعلام نمي كنند تا بتوان بهتر باهم حرف بزنيم چرا اين دوستان كه حتما هويت واقعي دارند اين اخبار را با نام خود منتشر نمي كنند آيا بهتر نبود اين اخبار با نام كارگران پيشرو و يا هر اسمي كه خودشان تشخيص مي دهند اعلام مي كردند تا هم بهتر و هم بيشتر انعكاس پيدا مي كرد و هم ديگر كارگران پيشرو سعي مي كردند به انها نزديك بشوند
دوست عزيز
مطالب اين دوستان خوب است و شما هم خوب نوشته ايد ولي اگر اين مطالب از زبان دوستان كارگر اعلام مي شد ما قادر بوديم آنرا به نام خودشان درج كنيم
ولي حالا مجبور هستيم كه با كمي جابجاي خودمان منتشر كنيم
نسرين جان ما دستان گرم شما را در راه رهاي كارگران مي فشاريم
حتما اخبار ايران خودرو را سريع بريمان ارسال كنيد ايمل و آدرس وبلاگ ما را در اختيار دوستان ديگر ايران خودروي به خصوص ايتكو پرس قرار بدهيد
ما منتظر نظريات شما هستيم
موفق باشيد
كاركو"

١- منبع خبر و "حساسيتها"
سياست حزب اتحاد کمونيسم کارگرى اينست که اخبار مبارزات طبقه کارگر ايران به گسترده ترين شکل و به اصولى ترين شکل پخش شود. متحدانه از هر فعال کارگرى و کل منفعت واحد طبقه کارگر در مقابل سرمايه و دولتش دفاع شود.

اخبار اعتراضات شرکت ايران خودرو که توسط حزب در يکسال گذشته درج شدند٬ چندين بار مورد دخل و تصرف و انتشار بدون ذکر منبع خبر توسط سايتهاى ديگر شده است. حتى يکبار اطلاعاتيها يک اطلاعيه حزب در مورد اعتراضات ايران خودرو را جعل کردند. ما را طرفدار کارفرما جلوه دادند٬ کارگران را ذليل تصوير کردند٬ و با شعار "زنده باد جمهورى اسلامى" به اسم و سربرگ اطلاعيه حزب پخش کردند. هدف آنها تنها سو تبليغات و پرووکاسيون عليه حزب در ميان کارگران نبود٬ بلکه ميخواستند روحيه اعتراضى و راديکال ميان کارگران ايران خودرو را بدنبال اعتراضات شکوهمند آنها بشکنند. میخواستند اعتبار حزب ما را در میان کارگران خدشه دار کنند و صف کارگران را دچار شک و تردید و تفرقه کنند.

در يکهفته گذشته٬ دو اطلاعيه و خبر حزب در باره اعتراض کارگران ايتکوپرس و شرکت مهرکام پارس٬ با تغييراتى و حذف بخشى از آن و نام منبع خبر٬ توسط دوستان "جمعى از کارگران ايران خودرو" در وبلاگ شان منتشر شده است. بدنبال اين اقدام٬ سايتهاى ديگر از جمله ايران تريبون٬ اتحاديه آزاد کارگران٬ کميته هماهنگى٬ آزادى و برابرى٬ روشنگرى و ... خبر را به نقل از دوستان "جمعى از کارگران ايران خودرو" بازتکثير کرده اند. چند ماه پيش هم همين اتفاق اتفاد. سايت ايران پرس اينبار با دخل و تصرف و حذف و تغيير مضمون خبر و بدون ذکر منبع خبرى را منتشر کرد. بقيه سايتها از روزنه و اتحاديه آزاد و غيره مطلب را منتشر کردند و هر کدام منبع خبر را ايران پرس اعلام کردند!

اين سابقه نشان ميدهد که ظاهرا "حساسيتى" که دوستان "جمعى از کارگران ايران خودرو" به آن اشاره دارند٬ عمومى تر است. آنچه که عجيب است اينست که جملگى ميدانند چه جريانى خبر را منتشر کرده است. انتشار خبر مسابقه نيست٬ همراه خود مسئوليت سياسى و پاسخگوئى هم دارد. آیا اين سايتها و ببيندگانش و کارگران ايران خودرو و فعالين کارگرى٬ از خود سوال نميکنند که اين چه سناريوئى است؟ چطور ميشود اولى خبرى از اعتصاب و اعتراضى منتشر ميکند٬ دومى بخشى از آن را با نام خود ميزند٬ سومى و چهارمى و چندمى همان خبر روتوش شده را به استناد به "منبع" دومى منتشر ميکنند؟ و ناگهان اولى و منبع اصلى خبر جائى گم و گور ميشود؟ بنظرتان سنت جالبى نيست!؟ بجز موارد معين و موجهى٬ که در پائين اشاره ميکنم٬ اين روش از نظر سياسى اپورتونيستى است. اين سنت ژورناليسم بورژوائى هم نيست تا چه رسد به سنتهاى پيشرو سوسياليستى طبقه کارگر.

دو توجيه ممکن است اينجا طرح شود: اول فعالين داخل کشورى نميتوانند بدليل وضعيت سياسى به  احزاب سياسى غير قانونى ارجاع کنند. اين گفتن ندارد و بسيار بيشتر از اينها را هر فعال راديکال کارگرى از حفظ است. کسى از هيچ فعال کارگرى علنى انتظار ندارد از احزاب کمونيستى غير قانونى و سرنگونى طلب نقل قول بياورد و يا به طرفدارى علنى آنها برخيزد. اما وبلاگ دوستان "جمعى از کارگران ايران خودرو" از اين جنس نيست. اين دوستان فعالين علنى نيستند. بجز اين نام و اخبار و اطلاعيه هايشان جامعه تصويرى مانند ديگر فعالين کارگرى از آنها ندارد. همينطور لينک انواع سايتها و سازمانهاى چپ و غير قانونى را در وبلاگ خود دارند. مضاف براين٬ بيشتر سايتها و خود ما برخی اخبار و اطلاعيه هاى اين دوستان را با نام و نشان خودشان در سايت و نشريه حزب منتشر کرده ايم. سوال ما اينست چرا "بچه ها" به هيچکدام از اينها حساس نيستند اما به حزب معين کمونيستى ميرسند "حساس" ميشوند؟ آیا این بیان واقعیتی است یا توجیهی برای جا انداختن یک سیاست غیر کمونیستی؟ چرا همين قاعده مرسوم در هر سايتى٬ که يادش نميرود "منبع" خبر را شما ذکر کند٬ اما تا به اصل منبع خبر مربوط است يادش ميرود و قانون جارى و روش خودشان ناگهان از اعتبار ساقط ميشود؟ اگر توجيه امنيتى وجود ندارد٬ که براى نود درصد ندارد٬ نتیجتا اين رفتار سکتاريستى و تنگ نظرانه است و از نظر اخلاق سياسى و امانتدارى نادرست است و نميتواند روش هيچ فعال کمونيست و سوسياليست و راديکال کارگرى باشد.  

نکته اى که جالب است اينست که کل دوستانى که چنين کارى ميکنند٬ نه در مورد خودشان و نه در مورد همديگر٬ چنين رويه اى ندارند. حتى اگر موردى اعلام کردند که از نظر سايت آنها٬ بازتکثير خبر با و بدون ذکر منبع آزاد است٬ اما در مورد ديگران ذکر منبع را فراموش نميکنند. تنها در مورد اعتراضات کارگرى ايران خودرو و اخبار آنست که چند مورد اين اتفاق افتاده است و در همه موارد هدفى که ديده شده است اينبوده که؛ خبر پخش شود اما بدون نام منبع اصلى خبر. با بازنويسى يا دخل و تصرف و بنام يک منبع ثانى! اين گوشه اى از يک سنت واحد است که ما ابدا با آن احساس خويشاوندى نميکنيم. به نظر ما بايد اين دوستان و ديگران رويه ديگرى در پيش بگيرند و آن اينست که اين روشهاى غير اصولى را کنار بگذارند و بجاى ترويج دسته جمعى سکتاريسم به منافع واحد طبقه کارگر توجه کنند. هرجا هم اختلاف دارند٬ صميمانه و صريح و سياسى به نقد ما بنشينند. ما استقبال ميکنيم.

توجيه دوم اينست که اگر اين اخبار توسط يک سايت "کارگرى" (منظور غير حزبى است) منعکس شود٬ "بيشتر و بهتر" منعکس ميشود. خوشبختانه و تاکنون و عليرغم حملات مکرر جمهورى اسلامى٬ سايت حزب در ايران باز ميشود و تعداد بازديد کنندگان آن وسيع است. تصور نميکنم هيچ سايت کارگرى يکدهم سايت حزب بازديد کننده داشته باشد. نگران انتشار بيشتر و بهتر نباشيد. با اينحال ما خوشحال ميشويم که همه سايتها اين اخبار را با ذکر منبع آن بازتکثير کنند و دعوت ميکنيم اينکار را بکنند. وجه ديگر اين بحث ممکن است اين باشد که سايتهاى فعالين علنى تشکلها و کميته هاى کارگرى نميتوانند خبر را با امضاى حزب درج کنند. ما چنين انتظارى نداريم. ما اينجا اعلام ميکنيم که اين دوستان ميتوانند نفس همه خبرها و گزارشات کارگرى ما را بدون ذکر نام ما منتشر کنند. اما نود درصد موارد تاکنونى مشمول اين استثناها يعنى سايتهاى نهادهاى علنى کارگرى نبوده اند٬ و بدتر اينکه خبر داشته اند و قبلتر دستکم از طريق نشريه و سايت حزب و سايت هاى آزادى بيان و مبارزان کمونيست و کارگران ايران و غيره ديده اند که چه جريانى خبر را منتشر کرده است.

٢- ناهمخوانى ما با شرايط
وقتى يادداشت دوستان را ميخوانيد٬ دلائل به "حساسيت" ها و ترس از "برچسپ خوردن" و غيره محدود نميشود٬ بلکه دليل سياسى پايه اى ترى را مطرح ميکنند که از مسئله چگونگى انتشار خبر بسيار فراتر ميرود. و آن اينست که حزب ما و شعارش با شرايط همخوانى ندارد! ميگويند؛ "مي دانيد مشكلاتي وجود دارد كه با شعار شما همخواني ندارد"! اينجا اين دوستان مشخص نکردند که چه شعارى منظورشان است. به نظر ميرسد سياست ما منظورشان باشد٬ ما که از کارگران نخواستيم که با شعار مرگ بر جمهورى اسلامى براى اضافه حقوق و نقد کردن دستمزدها بميدان بيايند؟ هر چند که چنین شعاری در دوران اعتلای انقلابی و قیام کاملا ضروری و حیاتی است. اين دوستان و هر کسى ميتواند با شعار و سياست ما موافق باشد يا نباشد٬ اما اين دليل نشد که اگر ما شعار کسى را ناهمخوان با شرايط دانستيم٬ يکجانبه کارش را مصادره به مطلوب کنيم. خوب٬ لطف کنيد بدوا همين "ناهمخوانى شعار ما با شرايط" را نشان دهيد و مستدل کنيد. شايد حق با شما باشد. اين سياسى تر است. وانگهى لابد همخوان هستيم که اخبار ما از مبارزات کارگرى مورد علاقه همه است! 

اما اعلام اين موضع از جانب کسانى که خود را "پيشرو" و لابد "سوسياليست و ضد سرمايه دارى" مينامند زيادى عجيب است. اين موضع همراه خود يک تبئين سياسى از رابطه حزب و طبقه و جريان کمونيستى طبقه کارگر دارد که يک سر آن مخالفت با هر نوع تحزب کمونيستى است٬ و اساسا ضديت با تحزب کمونيستى را مبناى تعريف "راديکاليسم کارگرى" خود کرده است٬ و يک سر آن تبئينى قديمى و غير سوسياليستى از جنبش کارگرى است که کارگر را موجودى فرض ميکند که "ناآگاه" است و از  حزب کمونيستى و شعارهاى انقلابى و کارگرى اش فرار ميکند! اين البته تصوير سازمانهاى فرقه اى از کمونيسم است. نگرشى که همواره حزب را بدون کارگران و کارگران را بدون حزب ميبيند. زبان کارگران و حزب را دو نوع ميبيند و "شما و کارگرها" فرض بحث اش است. عنصر آگاه طبقه هم کسى است که گويا نقش "معلم" را دارد و بايد دانش مبارزه کارگرى را به درون کارگران ببرد! اين تصوير هرچه باشد با کمونيسم مارکسى و جريان واقعى و تاريخا موجود کمونيسم طبقه کارگر و تجارب اش سر سوزنى خوانائى ندارد. کمونيسم شناسنامه اعتراض راديکال کارگرى است. و شعار کمونيستى و انقلابيگرى مارکسى همواره وسيع ترين جذبه را در ميان طبقه کارگر و بخش پيشرو آن داشته است. نکته مهمتر اينست که اين سنت کمونيستى اتفاقا بر خلاف چپ سنتى٬ نه بر جار و جنجال و اقدامات نسنجيده و آکسيونى تکيه ميکند و نه دنباله رو گرايشات راست ميشود. کارگران کمونيست تاکنون نشان داده اند که چه قابليتهائى دارند و چگونه ميتوانند اعتراضات معين را به بهترين و اصولى ترين شکل که متضمن اتحاد مبارزاتى طبقه کارگر و پيشروى آن باشد٬ پيش ببرند. و بالاخره٬ اين دوستان از خود نميپرسند که چرا اين جريان که "شعارش" با شرايط "همخوانى" ندارد٬ اينگونه مورد استقبال کارگران پيشرو است و مرتبا و بدون وقفه اخبار دقيق اين اعتراضات را منتشر ميکند؟ فکر نميکنيد که شعار و سياست و سبک کار و روشهاى شما با شرايط مبارزه کارگرى و درجه آگاهى کارگران کمونيست و جنبش اجتماعى سوسياليستى طبقه کارگر خوانائى ندارد؟

٣- "اخبار ساده" و "زبان کارگران"
اين دوستان اعلام کردند که "شايد بر ما خورده بگيريد ولي تلاش و تجربه ما نشان داده است كه بايد با زبان خود كارگران با كارگران حرف زد" و قبلتر به ما پيشنهاد کردند که رويه ديگرى در پيش بگيريم و از جمله يک شاخه و سايت کارگرى ايجاد کنيم و "اخبار ساده" را به کارگران بگوئيم.

اولا٬ همه "سايتهاى کارگرى" همراه با اخبار تحليل و رهنمود خود را ميدهند و صرفا "اخبار ساده" نميدهند. خود اين دوستان هم همينطور. لابد با بخش "غير ساده" اطلاعيه هاى ما مشکل دارند که اينهم از همان جنس "شعار ما" و "ناهمخوانى ما با شرايط" و درک پايه اى تر اين دوستان است. بازهم بهتر است نقدشان را به همان بخش "غير ساده" مستدل کنند. مهمتر اينکه ما "شاخه کارگرى" نداريم٬ کل اين حزب موجوديتش با اعتراض جارى و راديکال کارگرى و همان جنبش واقعا موجود٬ کمونيسم طبقه کارگر٬ معنى ميشود.

اما مضاف براين تفاوت سياسى که خود را در "اخبار ساده" ميپيچد٬ مقوله "زبان کارگران" دليل اصلى تر اين نگرش است. هميشه "کمونيسم" اى وجود داشته است که تصور ميکند کارگران درک شان پائين است٬ و بايد مثل بچه ها با آنها حرف زد! اين نوع تحقير کارگران سنت کل سوسياليسم غير کارگرى و چپ راديکال بوده است. کمونيسم کارگرى همواره خود را در تقابل با اين روش و نگرش سياسى يافته است. کمونيسم قبل از مارکس و قبل از مانيفست کمونيست يک گرايش و جنبش واقعى درون طبقه کارگر بوده است. روشن است همه کارگران کمونيست نيستند و آگاهى طبقاتى همواره نسبى است. اما اين هنر پوپوليسم است که مسئله را به اين سطح ارتقا دهد. سلحشوران و پرچمداران آگاهى که بايد همواره کمونيسم را بدرون طبقه کارگر ببرند و نسخه شفابخش شان را به آنها تدريجا و به زبان اکابر به آنها آموزش دهند! اين سنت مکانيزمهاى درونى و سوخت ساز سياسى طبقه کارگر را نميشناسد.

ما خود جزو اولين کسانى بوديم که بر تفاوت عميق آژيتاسيون و تبليغات زنده کارگرى کمونيستى با زبان کليشه اى و فرمولى چپ راديکال همواره تاکيد کرده ايم و همين سنت است که بدرجات زيادى امروز زبان اعتراض کارگرى است. کمونيسمى که از مبارزه جارى و پتانسيل اعتراض راديکال کارگرى جدا نيست و همواره اتحاد کل طبقه کارگر و پيشروى آن را قطبنماى خود قرار داده است. زبان و ادبيات و مواضع ما را با زبان و ادبيات و مواضع "سايتهاى کارگرى" مورد اشاره اين دوستان و خودشان مقايسه کنيد٬ ببينيد کدامشان زبان واقعى کارگران است. اخبارى که اين دوستان و ديگر سايتها با تغييراتى و بدون ذکر منبع منتشر ميکنند٬ زبان کارگران کمونيست است. شما که مدعى هستيد تجربه اى داريد٬ بازهم لطفا اختلافتان را با اين زبان و منظور دقيق و اثباتى تان را نشان بقيه بدهيد.

دوستان گرامى٬ مانيفست و ايدئولوژى آلمانى و کاپيتال و صدها آثار جدلهاى مارکسيستى و کمونيستى کارگرى را براى کارگران نوشته اند٬ براى آکادمى ننوشته اند. خوانندگان ثابت اين آثار کارگرانند و بدليل تاريخ طولانى جنبش سوسياليستى طبقه کارگر٬ ادبيات سوسياليستى جزو "خودى" ترين و قابل فهم ترين زبان براى کارگر است و جزوى تفکيک تاپذير از موجوديت اين طبقه است. اين تنها سوسياليسم غير کارگرى و پوپوليستها بودند و هستند که اين عبارات "به زبان ساده" را اختراع کردند و از موضع معلم و استاد و روشنفکر و پيامبران "آگاهى طبقاتى" براى کارگران ظاهر شدند. سنت کمونيستى طبقه هيچوقت سنخيتى با اين نگرش و روش در برخورد به طبقه کارگر نداشته است.

۶- چگونه کارگران پيشرو متحد ميشوند؟
اين دوستان درخواستى نيز مطرح کرده اند که ما فعالين اعتراضات ايران خودرو را به آنها متصل کنيم٬ پرسيده اند چرا به آنها نزديک نميشوند٬ و خواسته اند که ايميل و آدرس وبلاگ آنها را در اختيار کارگران ايران خودرو قرار دهيم. اين را راهى براى تماس و نزديکى بيشتر کارگران پيشرو عنوان کرده اند.

به نظر ما کارگران پيشرو به اين شيوه به هم نزديک نميشوند. سوال اول اينست که شما اگر در ايران خودرو فعاليت ميکنيد بايد از اعتراضات اين مجموعه صنعتى باخبر باشيد و متقابلا کارگران پيشرو و رهبران کارگرى نيز شما را بشناسند. اينکه به شما نزديک نشدند٬ لابد يا از فعاليت و حضور شما اطلاع کافى ندارند و يا ترجيح سياسى شان اينست. کارگران کمونيست به روش و سنت کميته ها و جمعهاى موجود کار نميکنند. آنها اگر هنرى دارند٬ در محيط کارشان دارند و در سازماندهى و رهبرى اعتراضات کارگرى نشان ميدهند. هر کارگر و فعال کارگرى در متن اعتراض تفاوت سنتهاى مختلف را ميبيند و دورى و نزديکى ها را دراين متن برسر سياستها٬ روشها٬ شعارها٬ تاکتيک ها٬ و سنتهاى مبارزاتى برسر مسائل واقعى معنى ميکند. کارگران پيشرو و سوسياليست و کمونيست وقتى همديگر را در متن اعتراضات جارى ميبينند٬ متحد ميشوند. وانگهى يک مکانيزم اتحاد کارگران پيشرو٬ محافل کارگرى و مناسبتها و مبارزات کارگرى است. محافل کارگرى امروز براى تماس گرفتن با هم مشکل ندارند. بحث من برسر نفس اصولى بودن يا نبودن مرتبط کردن افرادى به هم نيست٬ بلکه در مورد اتحاد واقعى فعالين سنتهاى اجتماعى متمايز حرف ميزنم.

مضاف براين٬ حزب ما چنين سياستى ندارد. سياست ما متحد کردن گرايش کمونيست و سوسياليست طبقه و ناظر کردن سياستها و سنتهاى راديکال اين جريان بر اعتراض جارى جنبش طبقه کارگر و تبدیل حزب اتحاد کمونیسم کارگری به ظرف اعتراض حزبی این طیف است. کارگر بيرون محيط کار قدرت چندانی ندارد٬ اتفاقا بى قدرت تر از ديگر طبقات است و ابزار دفاعى بسيار کمترى دارد. کمونيسم طبقه کارگر همان اعتراض راديکال طبقه عليه سرمايه است. فعالين اين سنت فعال محيط کار و استفاده از سلاح اعتصاب و خواباندن چرخ اقتصاد بورژوازی و قدرت جمعى کارگرانند. خط کمونيستى دراين جنبش٬ مستقل از اينکه فعالينش با احزاب کمونيست رابطه اى دارند يا ندارند٬ اينست که قادر است متحد کند٬ بميدان بياورد٬ پيروز کند و کارگران را متحدتر بيرون بياورد. يعنى صلاحيت سياسى رهبرى پيروزمند مبارزات معينى را نشان ميدهد و اثبات ميکنند. فعالين اين سنت در همين اعتراضات بسرعت همديگر را پيدا ميکنند. اين راه واقعى تر متحد شدن کارگران پيشرو است.

و بالاخره دوستان عنوان "جمعى از کارگران ايران خودرو" يعنى چه؟ آيا شما تشکل توده اى کارگرى هستيد يا تشکل حزبى و يا هيچکدام؟ چرا مثل هر فعال کارگرى ديگر هويتى واقعى و اجتماعى انتخاب نميکنيد؟ عنوان نامعلوم "جمعى" نميتواند هويت اجتماعى براى فعالين کارگرى باشد که تلاششان اجتماعى و ماهيتا علنى است. در پايان متقابلا دستان گرم اين دوستان و همه فعالين راه رهائى كارگران و کل جامعه را ميفشاريم. *